به گزارش خبرنگار مهر، خبرنگاری شغلی است که با ایثار و عشق و ایستادن در برابر طوفان مشکلات معنا می یابد و این شغل حسي ميان هستها و نيستهاست در این حرفه باید دلی طوفانی و صبری ایوب وار داشته باشی و در بسیاری از لحظات و روزها آماده باشی تا توقعات مدیران رسانه را نیز با جان و دل بشنوی و تنها و تنها با عشقی که به این وادی داری قلم فرسایی کنی.
دل خبرنگار باید دریا باشد و قلبش بزرگ چرا که این حرفه با گریستن برای دردهای مردم، رساندن مطالبات به گوش مسئولان، دویدن و التهاب برای انتشار یک خبر فوری، استرس های مدام، گله مندی مدیران رسانه از زحمات خبرنگار و کنار آمدن با کمترین مزایا و حقوق مساوی است.
هیچ کس باری از روی دوش خسته خبرنگاران بر نمی دارد
خبرنگار در هر ساعت و هر لحظه از شبانه روز برای پوشش و رساندن یک خبر به گوش مردم تلاش می کند و در این راه با در دست گرفتن قلم و کاغذ بسیاری از کاستی ها را در بخش های گوناگون به چالش می کشد اما این همه در حالی است که هیچ صنف و گروهی حاضر نیست تا دردهای این قشر را بفهمد و باری از روی دوش خسته خبرنگار بردارد.
باید خبرنگار باشی تا با گذر عمر در كوچه پرپيچ و خم مطالبات مرد عشق را تجربه كني، عشقي كه با نوشتن و تنظیم یک خبر معنا مي يابد، باید از اهالی رسانه و مطبوعات باشی تا بدانی که یک خبرنگار با وجود تمام سختی ها و فراز و نشیب ها چه شبهایی تا صبح بیدار می ماند تا برای مردم کار کند، او همواره برای آنهایی می نویسد که شغلشان سخت است و حقوق و مزایایی کم دارند اما دریغ و درد که یک خبرنگار خود از نخستین مزایا محروم است.
مدام دولتها پشت هم عوض می شوند و هر صنف و گروهی به دنبال مطالبات و خواسته های خود است و در این میان خبرنگار نیز برای گرفتن حق کارگر، کارفرما و تولید کننده و ... فریاد می زند و همیشه نام خودش را از قلم می اندازد.
فشارهای بی امان مجالی برای کشیدن نفس عمیق نمی دهد
همیشه فراموش می کند که او نیز در این جامعه زیست می کند، جامعه ای که انگار همه در آن حق فریاد دارند الی خبرنگار، روزها و ماه ها سپری می شوند اما هیچ کس نیست تا بگوید در بین این همه صنعتگر و تولید کننده و کارگر، قشری به نام خبرنگار نیز در جامعه نفس می کشد قشری که این روزها هر چه در توان داشته برای درخشیدن در عرصه رسانه و به موقع رساندن خبر داده است.
خبرهایی که تنظیم و رساندن هر کدام از آنها به سردبیر یک سال از عمر آدمی کم می کند و فشارها و استرس های بی امان مجالی برای کشیدن نفس عمیق به خبرنگار نمی دهد.
خبرنگاری که یا مادر یک خانواده، یا پدر فرزندانی است که صبح تا شب در آرزوی دیدن پدر لحظه شمار می کنند..... پدر و مادر رسانه ای که هر چه در چنته دارند در طبق اخلاص می گذارند تا خبری را بر روی خروجی خود قراردهند که دوای درد و گره گشای مشکل نیازمندی باشد.
خستگی هایی که برتن خبرنگار باقی ماند
در این دیار بسیارند خبرنگارانی که سالهاست از بودن در کنار خانواده، رفتن به گردش و تفریح و سینما محروم شده و گاه گداری پس از ساعت ها کار طاقت فرسا به خانه می رسد تا به امور عقب افتاده زندگی و کارهای انجام نداده بپردازد.
حال من نیز به به عنوان یک خبرنگار پای درد دل خبرنگاران خراسانی نشسته ام تا بدانم دغدغه ها و خواسته هایشان چیست.
یکی از خبرنگاران مطبوعات مشهد که از وضع موجود در دنیای رسانه و خبررسانی کلافه شده است، می گوید: دنیای این حرفه به گونه ای است که حتی مدیران رسانه ای و مسئولان خبری حاضر نیستند رنجش و زخمی را که بردل یک خبرنگار می نشیند را درک کنند، و گاهی ناخواسته بر استعدادهای خبری بچه های شهرستان سرپوش می گذارند و به طوری که گاهی دل این افراد را به درد می آورند.
دلهایی که برای مردم می تپد
راضیه .ح بیان می کند: خبرنگار تا پاسی از شب گزارش و خبر می نویسد تا شاید فردا از سوی مدیر رسانه مورد تشویق و ترغیب قرار بگیرد فردایی که شاید نیاید.
وی تاکید می کند: خبرنگاران دلشان برای آینده همه مردم این مرز و بوم می تپد و درست به این دلیل است که بعد از پوشش خبری مراسم های گوناگون، حرف های تلخ مسئولین خبر را می شنوند و مورد بازخواست قرار می گیرند ولی باز هم با عشق به کارشان ادامه می دهند.
سایت سمان و گذشتن از هفت خوان رستم
یکی از خبرنگاران خبرگزاری ایسنا هم با گله مندی از روند بیمه خبرنگاران و ثبت نام در سایت سمان، بیان می کند: خبرنگاران نه بیمه درست و حسابی دارند و نه حقوق ثابتی، آنان می دوند تا با حق و مزایای حق التالیفی روزگار بگذرانند و بعد از چندین سال فعالیت رسانه ای تازه می توانند با پر کردن سایت سمان و گذشتن از هفت خوان رستم خود را اگر شد بیمه کنند، امری که برای خبرنگاران آرزو شده است.
مینا. م ادامه می دهد: آنان حتی باید نیمی از حق بیمه را خود پرداخت کنند و با این وجود رفتار جامعه با خبرنگار در شأن او نیست و مدیران رسانه نیز به جای اینکه یک بار از پشت میز خود کنار روند و دردهای خبرنگار را لمس کنند مدام در پی انتقاد از خبرها و بی ارزش کردن زحمات یک خبرنگار هستند.
وی تصریح می کند: در سایت سمان نوعی روحیه بی اعتمادی نسبت به خبرنگار در روند پر کردن و ثبت نام در سایت مشهود است و انگار قرار است نسبت به آثاری که با زحمت توسط خبرنگار تولید شده مچ گیری صورت گیرد.
سنگ اندازی در مسیر تکمیل پرونده
این خبرنگار با تاکید بر اینکه در حال حاضر این سایت بر مشکلات این قشر افزوده، می گوید: این سایت در حقیقت نوعی سنگ اندازی در پیش پای خبرنگار است به گونه ای که مسئولان امر هر بار به دلایل متعدد و گاه غیر قابل توجیه پرونده فرد را مورد تائید قرار نمی دهند و این امر باعث شده تا بسیاری از افراد باسابقه در این عرصه از ادامه ثبت نام و روند تکمیل پرونده خود منصرف شوند.
یکی دیگر از خبرنگاران نیز با صحه گذاشتن بر پیچ و خم های ثبت نام در سایت سمان، بیان می کند: یکی از بزرگترین معایب این سایت این است که زیر آثار خبرنگاران باید مهر و امضای مدیرعامل خبرگزاری باشد و به تائید مدیرعامل خبرگزاری برسد که این امر برای خبرنگاران شهرستانی و پیدا کردن مدیر عامل کاری سخت دشوار و طاقت فرسا است.
رضا.آ می افزاید: اخباری که در خبرگزاریها منتشر می شوند فاقد نام هستند که برای ثبت آثار در سمان باید هر ماه اخبار به تائید و مهر و امضای مدیرعامل برسد که تحقق این امر برای خبرنگارانی که در شهرستان مستقر هستند غیرممکن است.
این خبرنگار با اشاره به دیگر مشکلاتی که در عرصه خبر وجود دارد، عنوان می کند: این شغل روز به روز خبرنگار را فرسوده و خسته می کند و این خستگی و فرسودگی هنگامی بیشتر می شود که یک خبرنگار احساس ناامنی شغلی دارد و از حقوق و مزایای کمی نسبت به سایر مشاغل برخوردار است.
حقوق حق التالیفی
وی تصریح می کند: یک کارمند پایه حقوق دارد و می داند هر ماه به طور مشخص چه مبلغی به حساب او واریز می شود اما یک خبرنگار وضعیتی دردناک دارد و به طور مشخص نمی داند با حقوق حق التالیفی و حق التحریری چه قدر قرار است دریافت کند.
یکی دیگر از خبرنگاران استانی هم بر نا امنی شغلی خبرنگاران تاکید می کند و تصریح می کند: به دلیل وجود نداشتن قراردادهای سخت و محکم خبرنگاران همواره نگران از اخراج هستند و با وجود تمامی مشکلات و گاه دغدغه ها با مدیر رسانه کنار می آیند.
زهرا.ط می گوید: من 9 سال است که خبرنگارم اما هنوز نه خانه ای دارم و نه پولی، این ها زخم هایی است که وجود خبرنگار را می آزرد.
وی بیان می کند: تمام هم دوره ای های من در دانشگاه در سایر مشاغل دیگر فعالیت می کنند و در حال حاضر بهترین زندگی ها را برای خود ساخته اند اما امثال ما خبرنگارها تا آخر عمر هم که بدویم فایده ندارد، صدایمان به جایی نمی رسد.
با وجود تمام مرارت ها و دلخستگی ها بازهم خبرنگاران حاضر نیستند از مسیری که در آن برای مردم قدم برمی دارند دست برداردند چرا که در این حرفه عشق حرف اول را می زند و بازهم تمامی خبرنگاران این خطه به ارزشها و آرمانهایی که به خاطر آن تلاش می کنند وفادار مانده و به تلاش خستگي ناپذير خود ادامه می دهند.
..........................
گزارش مرضیه صاحبی
نظر شما